روزایی که حس میکنم کم آوردم، به شبای سختی که تنهایی بدون حتی شناختن یه آدم آشنا تو جاده بودم . همون شبایی که یه وقتایی برفی بود، همون جاده هایی که با هر قدمی که روشون برمیداشتم خدارو شکر میکردم که هنوز لیز نخوردم و جاییم نشکسته. همون شبایی که تک و تنها بخاطر یه دسشویی رفتن از اتوبوس پیاده میشدم و تو تاریکی مطلق وسط جاده نمیدونستم کار درست اینه که کوله ی حاوی گوشی و لب تابمو بذارم تو اتوبوس یا با خودم ببرمش دسشویی . جاده ,همون شبایی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

upload سایت حقوقی هادی کاویانمهر فروشگاه صرافی سلامت اخبار جدید نیو بی همه چی موجوده پایگاه آموزشی دانشجویان رشته امور گمرکی مدرسه شاد برای بچه های ایران سرای بی نام اندیشه و پندار من